شباهتهای آلودگی هوا و اوضاع فرهنگی ما
بنام خدا
این روزها زیاد صحبت از آلودگی هوا در کلان شهرهاست. واقعیت آنست که فرهنگ نیز مانند اکسیژن در شریانهای جامعه جریان دارد و ازینرو میتوان شباهتهایی در وضعیت آنها برشمرد. هر چند بحث جای کند و کاو جدی دارد، بنده سعی میکنم با نگاهی بعضاً طنزگونه به شباهتهای آلودگی هوا و اوضاع فرهنگی جامعه بپردازم.
- فرهنگ و هوا، هر دو رکن حیات و بقا و نشاط جامعه است.
- هر دو وقتی آلوده شوند، جامعه را از نفس می اندازند.
- فرهنگ جامعه و آلودگی هوا، هر دو رسماً متولی خاصی ندارد.
- اکثر دست اندرکاران فرهنگ و آلودگی هوا، خود منتقد هستند و سیاستها و عملکرد بقیه را بیشتر مقصر می دانند.
- فرهنگ و آلودگی یک روزه به این وضعیت در نیامده و یک روزه هم اصلاح نمی شود.
- برنامه ریزی خاص بلند مدت برای بسامان شدن اوضاع هر دو سراغ نداریم. بیشتر کارها اقتضایی است.
- هر دو مستمسک خوبی برای شعارهای انتخاباتی است.
- هم فرهنگ و هم آلودگی هوا، بی صدا و خاموش قربانی می گیرند.
- اولین قربانیان هر دو، طبقه ی آسیب پذیر جامعه هستند.
- هر دو گاف زیاد دارند، یکیش البته پیداست، صد تاش ناپیدا.
- فرهنگ و آلودگی هوا هر دو منابع تولید مشخص دارند ولی بخاطر مسائل غیررسمی، معمولا سرچشمه های تولید بعنوان عامل اصلی راه حل، در صدر توجه نیستند و خروجی ها بیشتر دیده می شود.
- آلودگی هوا و نابسامانی فرهنگی، هر دو تقریبا از دهه شصت به بعد مسئله ای جدی شدند.
- در بی اعتنایی یا قرائت خاص داشتن از فرهنگ و آلودگی هوا، از دولت سازندگی به بعد تقریبا همه دولتها به رغم اختلافات عمیق دیگر، تقریباً مشابه عمل کردند.
شما هم شباهتهای دیگری سراغ دارید؟